غیبتم طولانی شده , می دانم ولی روزها آنچنان سرعتی گرفته اند که من تقریبا به جز کارهای ضروری به هیچ کاری نمی رسم.
بچه ها؟ خوبند.
داشتن 2 بچه آنطور که فکر می کردم نیست ، سختتر است و البته شیرینتر ولی کار زیاد دارد.
آمیتیس آرامتر از ارشک است و من هم ،
گاهی وقتی این روزهایم را با 6 سال پیش مقایسه می کنم دلم می خواهد برگردم و روزهای قشنگتری برای پسرم بسازم ولی حیف که از حرف تا عمل راهی طولانی است ،
بلدم به خودم بگویم "گذشته ، گذشته است ، امروز و الان را برایش زیباتر کن" ولی خستگی و کار زیاد روی تصمیم گیری هایم اثر دارند.
دخترک یاد گرفته بخندد ، یاد گرفته ما را بشناسد ، یاد گرفته سر و صدا و جلب توجه کند.
ولی من روزی نیست که نترسم از داشتنش ، روزی نیست که به خودم نگویم آیا دخترکم امن خواهد بود ، روزی نیست که فکر رفتن از این سرزمین دوست داشتنی را نکنم.
+ نوشته شده در شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۲ ساعت 22:24 توسط مامان ارشک
|